افكار پراكنده يك ژوكر
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت، چنان بخوان که تو دانی
Saturday, August 20, 2011
2002. باور کردم...
میگه: راست میگم، باور کن...
(تودلم) میگم: اون که اون بود، اونجوری شد. تو که فقط تو یی...
لبخند میزنم: باشه
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment