این جام جهانی هم برامون خاطره ساز شد. مثل شونزده سال پیش و بازی با استرالیا و امریکا. شاید حتی کمی بیشتر.
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت، چنان بخوان که تو دانی
Thursday, June 26, 2014
3563. World cup 2014- Brazil
این جام جهانی هم برامون خاطره ساز شد. مثل شونزده سال پیش و بازی با استرالیا و امریکا. شاید حتی کمی بیشتر.
Sunday, June 22, 2014
3562.Can't wait to leave here
تورنتو دهات بزرگیست که ادای شهر رو درمیاره. با یک سیستم حمل و نقل عمومی دوزاری، محله هایی دور از هم، پارکینگهای گرون و ماشین و بیمه گرونتر. فرودگاهی که سرویس نداره و هزینه تاکسیش معادل نیمی از هزینه بلیتت میشه. به زودی هم در یکی از دورترین حومه هاش ساکن میشم و ایزوله تر. دیگه از همین اتوبوس و متروی اینجا هم خبری نیست. یه قطار بین شهری داره برای اومدن به تورنتو که اونم آخرش سر درنیاوردم ایستگاهاش کجا هست اصلا و سرویسهاش چطوره.
چقدر این شهر رو و این زندگی زنده ذلیلیش رو دوست ندارم اصلا.
Tuesday, June 17, 2014
3561. بدني دارم، نا نداره
اين هم از سه تا امتحان فاينال امروز. تو عمرم سه تا سه تا امتحان نداده بودم كه بحمد الله اين ترم اون رو هم تجربه كردم يه هفته درميون!
فردا هم يكي ديگه. بعد هم درس خوندن براي مصاحبه، به اضافه جمع كردن وسائل وآماده شدن براي اسباب كشي.
دلم ميخواد يه ماه برم يه جايي استراحت كنم. ديگه انرژي ندارم. امتحان تموم شده و نشستم اينجا و حال ندارم برم خونه. كاش الان تهران بودم و زنگ ميزدم آرش ميومد دنبالم. چقدر همه جا به نظرم دوره.
Sunday, June 01, 2014
3560. چشمهايي كه محرم نيستن
بعد از چندبار ريجكت كردن، من اگه جاش بودم ديگه هيچ جا در خواست دوستي نميفرستادم. از نظر من دليلي نداره كه با همه آدمهايي كه ميشناسي همه جا درارتباط باشي. دوري و دوستي، احترام هركس هم به جاي خود. سوتفاهم هم كمتر پيش مياد.
ولي باز هم فرستاد. اين بار اينستاگرام. من احمق هم خير سرم فكر كردم كه اينجا فقط چهار تا عكسه ديگه. ايشون هم عكاسه، شايد چهارتا نكته هم روي عكسهام گفت و يه چيزي ياد گرفتم.
حالا همون چهارتا عكس آب ميوه و بالكن شد كوس رسوايي من. متهم شديم به سوء استفاده از مردم و حروم كردن دست رنجشون. پس ميديم همش رو به خدا... خوبم ميشه البته، تا ياد بگيرم نظرم رو درمورد آدمها عوض نكنم.
به لطف شبكه هاي نامتناهي مجازي، هرچي هم فاصله ميگيري باز همه از همه چي خبر دارن و در مورد هر غلطي كه ميكني و نميكني نظر ميدن.
خوبه كه من كوچيك ترين نقشي در انتخاب اين خونه نداشتم. ولي به هرحال ببخشيد، من غلط كردم كه از استخر استفاده كردم . غلط كردم كه تو اين خانواده كه همه از آفتاب و نور فراري هستن من آفتاب دوست دارم و توي بالكن ميشينم. ببخشيد كه توي عكس نميشه استرس و نگراني و هزارجور فكر و خيال ديگه رو نشون داد. ببخشيد كه من رنگ و نور و درخت دوست دارم. ببخشيد كه اومدم اينجا، اين يكي رو واقعا غلط كردم.
Subscribe to:
Posts (Atom)