گفته بودم كه وگاس مث شهربازي پينوكيو ميمونه؟ دلم ميخواست گوشهام دراز ميشد و هميشه همونجا ميموندم.
يه حس جالبي كه وگاس داره اينه كه انگار كلا يك سياره ديگه ست. همه فقط توريست هستن و در حال تفريح. غير از كساني كه فروشنده هستن و به نوعي كار خدماتي دارن، آدم عادي اي كه درگير زندگي باشه نميبينيد. كاملا از دنيا و مافيها رها ميشيد.
رفتم قايق سواري، كاياك. اينم مث sky diving پارسال يكي از كارهايي بود كه هميشه دوست داشتم انجام بدم و خيلي تجربه هيجان انگيزي بود. . انگار وگاس شده محل تحقق آرزوهاي ديرين من. در وگاس هيچ چيز غيرممكن نيست (كه صد البته بدون همسفرخوب ممكن نبود). يك نمايش ديگه هم از cirque de soleil رفتيم. اين هم شده جزو سنتهاي سفر وگاس ظاهرا. سالهاست كه هميشه اونجا برنامه دارن، نمايشهاي مختلفشون در هتل هاي مختلف برقراره. هرجايي رو كه پارسال فرصت نشد ببينيم امسال ديديم. من بازم دوست دارم هر سال يه سري برم لأس وگاس (چندان استقبال نشد از پيشنهادم!)
يك سفر احتمالي دوماهه تبديل شد به يك زنگ تفريح يك هفته اي در لأس وگاس. و البته كه براي خودش خاطره خوبي شد.
اميدوارم ماجراهاي بعدي اين استراحت كوتاه رو از دماغمون درنياره.