نياگارا هستم. امروز براي أولين بار تاكسي سوار شدم. راننده آدم خوش مشربي بود و كلي بأهام گپ زد و راهنمايي كرد درباره نياگارا و تفريحاتش. إز بوي عطرم تعريف كرد و اسمش رو پرسيد و وقتي فهميد إيراني هستم كلي درباب زيبايي خانومهاي إيراني تعارف كرد. شروع خوبي بود.
ديدن يه نفر بعد إز ١٧-١٨ سال حس عجيبيه. كسي كه ميگي ف، تا آخرش رو متوجه ميشه، و ميشه با خيال راحت بهش از فانتزيهاي بچگيت درباره كارتونها بگي...
هيجان زده م يه كم. استرس هم دارم احتمالا.
اميدوارم خاطره خوبي بشه.
No comments:
Post a Comment