Friday, December 13, 2013

3406. Officially Free (for one month)


بالاخره تموم شد این ترم پرامتحان.
حس خوبیه. خوب تموم شد. امتحاناش هم پر استرس نبود، یه جور خوبی خیالم کم و بیش راحت بود. میدونستم چی به چیه و کجا ایستادم. یکی دوتاش رو یه کم نگران نمره هاشون هستم، ولی تقریبا همه رو میدونم که پاس میشن حتما و الان دیگه روم زیاد شده و میخوام با نمره بالا پاس بشن.
این هفته رو هم به خرید بگذرونم تا حراجها تموم نشده. بچه ها یک ماه دیگه میان و باید لباسهای گرم براشون بگیرم که در بدو ورود یخ نزنن اقلا. احتمالا باید هر روز برای یکیشون برم، از بس که این لباسهای زمستونی حجیم و سنگین هستن.
فیزویوتراپی هی داره مشکلات جدیدی رو مشخص میکنه و بیمه م هم براش تموم شده (اینجا بیمه دانشجویی من برای هر نوع خدمات درمانی تا یه مقداری در سال رو بیمه پرداخت میکنه، از اون که رد بشه دیگه تقبل نمیکنه). معلوم نیست چقدر دیگه بشه برم، خیلی گرونه لامصب. از طرفی هم نمیشه ولش کنم، دوباره گندش درمیاد دو ماه دیگه! مخصوصا که این ترم هفته ای دوبار بیمارستان هستیم.

هوا به طرز چندش آوری سرده واقعا. انقدر که امشب دلم میخواست بشینم کف خیابون کلا، از بس که نا نداشتم راه برم با اون همه لباس و کیف سنگین. به فکر یک ماه دیگه م که باید 5 صبح پاشم برم اون سر شهر بیمارستان! هنوز ژانویه نشده، -18 درجه ست! بعد بابا میگه لباس گرم داری؟! مگه چقدر میشه لباس پوشید آخه؟ بیخود نیست خونه های کنار مترو انقدر گرونن.




No comments: