انقدر زمستون امسال سرد و طولانی بود و انقدر از بعد از تعطیلات حالم خراب بود که فکر میکنم این زمستون تموم هم که بشه من دیگه حالم خوب نمیشه !
فردا بعد از 10 روز تعطیلات باید از خونه برم بیرون. باز قاطی کردم! حالا خوبه اقلا یه ذرررره درس خوندم خیر سرم بالاخره. هرچند که در مقایسه با بقیه، احتمالا این هیچی نیست.
دیگه به مرحله ای رسیدم که کامپیوتر و کتابها رو که میبینم گردن و دست درد هم شروع میشه! به قول یکی از دوستان، حکایت اون یاروئه که میگفت وقتی چایی شیرین میخورم چشمم درد میگیره.
چای زعفرونی درست میکنم با نبات، شاید یه کم گرم شدم.
دیگه به مرحله ای رسیدم که کامپیوتر و کتابها رو که میبینم گردن و دست درد هم شروع میشه! به قول یکی از دوستان، حکایت اون یاروئه که میگفت وقتی چایی شیرین میخورم چشمم درد میگیره.
چای زعفرونی درست میکنم با نبات، شاید یه کم گرم شدم.
No comments:
Post a Comment