دارم پستهای وبلاگ قبلیم رو که مربوط به پارسال این موقع هست میخونم
هرچند که تقریبا همه چی یادمه ولی گاهی فکر میکنم کاش بیشتر همه چی رو ثبت کرده بودم
اون موقع دنیای واقعی قشنگ بود و نسبتا امن، زیاد تو دنیای مجازی پرسه نمیزدم
گاهی یادم میرفت و صفحهٔ وبلاگم روی لپ تاپت باز میموند، ولی هیچوقت کنجکاو نشدی ببینی این چیه
گاهی جسته گریخته حرفی پیش اومده بود و چیزی درباره ش گفت بودم، ولی تا وقتی که رفتی نفهمیدی که وبلاگ دارم
اونم بعد از چندتا پست دیگه نخوندی، از اونجا هم با آه و ناله هام فراریت دادم
شایدم اینجوری بهتره
آره، حتما یه حکمتی توش هست
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت، چنان بخوان که تو دانی
Tuesday, February 16, 2010
74. یادی از خونه قبلی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment