دلم هوس مهمونی کرده. از این مهمونیها که آخرش همه ولو می شن روی زمین و
آهنگهای خیلی قدیمی رو با هم می خونن.آهنگایی که عملا هیچکدوم سنشون بهش
قد نمی ده و هرکی در حد خودش خاطره ای ازش داره. شبهای خوابگاه و کوههای
جمعه و اردوی فلان و ...
باز دارم میرم تهران و هوایی شدم
No comments:
Post a Comment