تنها كسي كه بهش گفتم برو راي بده و سعي كردم قانعش كنم، مادرم بود.
گفت إمكان نداره. آخرش گفتم به جاي من... گفت خيلي ناراحتي خودت ميومدي راي ميدادي.
دلم شكست... نه بخاطر اينكه هيچ وقت بهم نه نميگفت، بخاطر اينكه انقدر زندگيش بخاطر من نابود شده و من هنوز هم هيچ كاري براي جبرانش نميتونم بكنم...
No comments:
Post a Comment