بخش دوم: لأس وگاس
لأس وگاس هم يكي از اون جاهايي بود كه من هيچ وقت ذوق خاصي براي ديدنش نداشتم. ولي نظرم عوض شد.
تركيب ساختمونهاي بلند و هتل و نخل و آفتاب من رو ياد دوبي ميندازه هميشه، أما اين كجا و آن كجا! نكته أولي كه توجهم رو جلب كرد تنوع آدمها از نظر سن و نژاد بود (بيشتر اولي، راستش من فكر نميكردم آدم با بچه بره وگاس). براي همه سنين وسائل سرگرمي مهيا بود و خوب البته كه بچه ها ابزار مناسبي براي خالي كردن جيب پدر مادرها هستن. هتل ها فوق العاده زيبا و بزرگ و لوكس بودن و هركدومشون طراحي كاملا متفاوتي داشت. مثل نمايشگاه بودن. قيمتهاشون واقعا مناسب بود. آفتاب داغش حسابي سرحالم آورد، البته رفلكشن نور خورشيد توسط ساختمونهاي شيشه اي هم مثل ذره بين عمل ميكرد لامصب! شهر كاملا تفريحيه، فقط هتل و فروشگاه. ياد پينوكيو افتادم كه رفته بود توي اون شهربازيه كه همه خر ميشدن. به قول بابا، وگاس كاملا يه دنياي ديگه ست. گفتم آره، خيلي دنياي خوبيه واقعا...
اولين تجربه skydiving رو در وگاس امتحان كردم و همونطور كه فكرش رو ميكردم عالي بود. نشد بريم grand canyon ، يه كم خسته بوديم و رفت و برگشتش ٨ ساعت رانندگي داشت. يه روز هم رفتيم استخر كه شانس من آفتاب نبود و كمي تا قسمتي سرما خوردم! روز آخر با اسپا شروع شد. بينظير بود. فكر كنم ديگه هيچ اسپايي أصلا به چشمم نياد. بعد از يك هفته بدو بدو و كلي پياده روي (و سرماخوردگي) واقعا به موقع و عالي بود. بعد هم يك رستوران فرانسوي فوق العاده. من در اين سفر تازه به لذت رستوران رفتن و تجربه غذاهاي جديد پي بردم. شب هم نمايش cirque du soleil ، اون هم خيلي جذاب بود. خيلي جالبه كه سيرك رو با مفاهيم مدرن تركيب كردن و انقدر طرفدار داره برنامه شون. سالن خيلي خيلي بزرگ بود و همش پر شده بود كاملا.
در مجموع اين بخش سفر هم خيلي خوب بود. مخصوصا كه كاملا اتفاقي و بدون اينكه بدونن من چقدر اسكاي دايوينگ و اين گروه نمايش رو دوست دارم، براش برنامه ريزي كرده بودن و سورپرايز خيلي خوبي بود. خلاصه كه بدم نمياد بازم برم وگاس، لذت غرق شدن در luxury و ريلكس شدن... عالي خوابيدم اين مدت، صبح هم ساعت ٨ ديگه سرحال بيدار بودم. به نظرم اگر ميتونيد حتما يه سري به لأس وگاس بزنيد، بد نميگذره. خوب البته برنامه ريزي دقيق تمام اين ماجراها قطعا نقش مهمي در لذت سفر داشت.
No comments:
Post a Comment