یه کتابخونه کوتاه گرفتم و اتاقم رو از اون آشفتگی نجات دادم بالاخره!
حالا صبح به صبح که چشمام رو باز میکنم اول سورپرایز میشم، بعدش یه آرامش خوبی پیدا میکنم.
یاد این برنامه های تلویزیونی میفتم که میرن آشغالدونی یارو رو تحویل میگیرن و درستش میکنن بعد بهش پس میدن. اینجا تلویزیون اقلا چهارتا از این برنامه ها داره. به نظرم همون موقع که دارن خونهه رو روبراه میکنن باید صاحبخونه رو هم بفرستن یه دوره ای چیزی که یاد بگیره دوباره همون بلا رو سر خونه نیاره!
من که مرتبم البته، میدونید که. صرفا امکانات نبود...
No comments:
Post a Comment