شب هايي كه فرداش تعطيله با اين استرس ميخوابم كه صبح با چه صدايي بايد از خواب بپرم . مخصوصا با داستان ديروز كه حالم هم بد شد استرسه هم بدتر شده! چقدر الكي يه روز حروم شد و رفت.
آخرشم نفهميدم اگه لباسشويي يه ساعت ديرتر روشن ميشد چه فاجعه اي ممكن بود رخ بده غير از اينكه من انقدر درب و داغون نشم؟!
لباسشويي بهانه ست البته، مشكل جاي ديگه ست.
شنبه يكشنبه هاي اينجا هم به أعصاب خورد كني و پر استرسي جمعه هاي تهرانن، در واقع بدتر.
No comments:
Post a Comment