از دانشگاهی که توی تورنتو بود و اقدام کرده بودم برام نامه اومده که درخواستم رد شده! صرفا چون درس زیست رو پاس نکردم (به اندازه کافی، وگرنه یه دونه زیست که داشتم قاطی درسهای دبیرستان). الان در شوک به سر میبرم کاملا. مثل حس شب سال تحویله که گفتن نمره زبانت به ما نرسیده و دو روز زودتر از تموم شدن مهلت، رد کردن درخواستم رو! روز اول عید به دنبال پرینت کردن و اسکن کردن نامه درخواست تجدید نظر بودم! عجب شروع خوبی واقعا. تقصیر بریتیش کانسیل بود که از من اضافه پول گرفت که چهار روزه بفرسته به جای یک هفته ای. ولی ده روزه شد! بابت این که پس فردا میرم خدمتشون میرسم.
امروز دیگه کاملا آب پاکی رو ریختن رو دستم. تموم شد رفت.
الان فعلا هَنگ کردم اصلا نمیدونم چه خبره و باید چه غلطی بکنم!
حالمان بد است و از خودمان به هم میخورد ...
اینکه میگن هرکی لیاقتش همونیه که داره... این خیلی بده... نکنه راست میگن؟! چرا من همش میخورم توی در و دیوار آخه پس؟!
پ.ن. مثل حس اون موقع بود که گفت میخواد بره. همه حسهای بد یه جورن. مثل پتک میخورن تو سر آدم
امروز دیگه کاملا آب پاکی رو ریختن رو دستم. تموم شد رفت.
الان فعلا هَنگ کردم اصلا نمیدونم چه خبره و باید چه غلطی بکنم!
حالمان بد است و از خودمان به هم میخورد ...
اینکه میگن هرکی لیاقتش همونیه که داره... این خیلی بده... نکنه راست میگن؟! چرا من همش میخورم توی در و دیوار آخه پس؟!
پ.ن. مثل حس اون موقع بود که گفت میخواد بره. همه حسهای بد یه جورن. مثل پتک میخورن تو سر آدم
No comments:
Post a Comment