Monday, January 23, 2012

3011.


داریم توی یه سری اعداد و ارقام غرق میشیم. و البته بمباران خبری هم.
همون قدیما خوب بود که انقدر رسانه ها گسترده نبودن و هی خبر روی خبر بهمون نمیرسید.
خوب البته میشه گفت : خوب نخون، مگه مجبوری
لابد از فضولی بی اندازه منه که نمیتونم دست بکشم! وگرنه بقیه دارن مثل آدم زندگیشون رو میکنن.
باید سعی کنم زندگی کنم یه کم. خبر خونی و خبر پراکنی برای کسی نون و آب نمیشه، اعصابم رو هم کش میاره.


پ.ن. صبح ساعت 5:30 بابا زنگ زده، میخواست خبر اون داروهه رو بگیره. بعد میگه ساعت 6 ه اونجا؟ میگم نه، 5:30 ه. میگه پس نیم ساعت اشتباه کردیم ما! یعنی تازه پیش خودش حساب هم کرده و باز زنگ زده!!! همچین خونواده خجسته ای هستیم... دلم نیومد بگم آخه کله سحر زنگ زدی برای احوال پرسی؟!!! خوب من که هر دوساعت یه بار بیدار میشم، اینم روش. فقط اشکالش اینه که تو خواب و بیدار خیلی حواسم نیست چی میگیم. یعنی quality call نمیشه دیگه. اصلا همینقدر هم که زنگ زدن خودش کلی ه.

پ.ن.2 سینما نرفتیم آخرش. برم استخر امروز اقلا


No comments: