شوخي شوخي موندگار شدم مونترال!
بچه ها يه تعارفي زدن طفلكي ها، منم كه بي جنبه...
راستش بايد إذعان كنم كه مونترال به زيبايي تورنتو نيست (از ديد من البته). ظاهر خيابونا و ساختمونا و شهر يه كهنگي داره كه من يه كم دلم ميگيره. ولي خوب جاي ديدني هم زياد داره.همه چيز فرانسويه. اتوبوسهاش ايستگاهها رو اعلام نميكنن و اين قضيه رو سخت ميكنه. ياد اون سفر پاريس ميفتم همش، با اين تفاوت كه من اونجا همش با مترو ميرفتم و اتوبوس سوار نميشدم. متروي اينجا گسترده تر از تورنتوئه و نقشه خونيش باحاله، خوشم مياد. ساختمونا اغلب ساده و بلنده و نه مثل تورنتو كه خونه هاي شيرووني دار نقشه غالب هستند، اين رو دوست ندارم.وقتي با مردم انگليسي حرف ميزني، انگليسي جوابت رو ميدن اغلب. ولي نوشته ها و همه مطالبي كه از بلندگوها اعلام ميشه فقط فرانسويه.
امروز رفتم تنها كوه مونترال، با اينكه هوا خيلي ابري بود ولي چشم انداز شهر خيلي زيبا بود. يه بار بايد برم سي ان تاور و تورنتو رو از بالا ببينم چه جوريه. پاييزش بايد خيلي خوشگل باشه. (به نظرم فضاي سبز تورنتو بيشتره.)
پريروز رفتيم توي كوچه هاي نزديك رودخونه. خيلي شبيه اروپا بود اون قسمت.
ديروز هم كه رفتيم شهربازيشون. عظمتي بود براي خودش. كلي تخليه هيجاني شديم! اينم از اون كاراييه كه بايد تا قبل از سي سالگي انجام بدي. من در سي سالگي بر محافظه كاريم غلبه كردم و خيلي هم خوش گذشت.
آخر هفته هم كه رفتيم يه شهر نزديك كه جنگل و ساحل داشت. بعد از مدتها دوباره كمپينگ رو تجربه كردم. خوش گذشت. اين هفته هم باز كبك دوشنبه تعطيله براي روز ملي كانادا، احتمالا بريم كبك سيتي آخر هفته.
خلاصه كه حسابي بچه ها رو خسته كردم. باهاشون خيلي خوش ميگذره. من تا الان سه بار بليت برگشتم رو عوض كردم! فكر كنم ديگه رفتم تو ليست سياه اين شركت اتوبوس راني.
No comments:
Post a Comment