این همه منتظر بودم که یه ماه رمضون بیاد که من ایران نباشم و امارات نباشم و خاورمیانه نباشم و هی برم بیرون تو خیابون راه برم قلپ قلپ آب بخورم، حالا سه هفته ش گذشته و هیچ غلطی نکردم هنوز!
پ.ن. این جو سنگین ماه رمضون از پارسال دیگه بدجوری رفته بود رو مخم. فکر کنم آدم سنش که میره بالا، تحملش کمتر میشه لابد. یادمه اون روزی که هواپیمامون توی نایبروبی خراب شد و چند ساعتی رفتیم هتل،اولین چیزی که حس خوبی بهم داد این بود که ماه رمضون نبود اونجا. تازه کلی هم مسلمون داره کنیا.
پ.ن.2 . پروازهای کوتاه عصر (بحرین، سعودی، دوحه،...) که میخورد به ساعت افطار و چه دهنی ازمون سرویس میشد... خیلی خوشحالم که اونجا نیستم دیگه.
پ.ن. این جو سنگین ماه رمضون از پارسال دیگه بدجوری رفته بود رو مخم. فکر کنم آدم سنش که میره بالا، تحملش کمتر میشه لابد. یادمه اون روزی که هواپیمامون توی نایبروبی خراب شد و چند ساعتی رفتیم هتل،اولین چیزی که حس خوبی بهم داد این بود که ماه رمضون نبود اونجا. تازه کلی هم مسلمون داره کنیا.
پ.ن.2 . پروازهای کوتاه عصر (بحرین، سعودی، دوحه،...) که میخورد به ساعت افطار و چه دهنی ازمون سرویس میشد... خیلی خوشحالم که اونجا نیستم دیگه.
No comments:
Post a Comment