اون موقع ها که جوونتر بودم و خونه خودمون بودم، وقتی حالم خوب نبود مامان برام آویشن دم میکرد و حوله اتو میکرد میذاشت رو کمرم. حالا رفتم پودر آویشن ریختم توی چاییم و لپ تاپ رو بغل کردم، تازه سرد هم نمیشه مث حوله.
دیشب مسکن خوردم خوابیدم که پیشگیری بشه مثلا، باز امروز چپ کردم!
پ.ن. تقریبا تا صبح بیدار بودم و کانسپت مپ به یه جاهای خوبی رسید. حالا باید بشینم سر این درسهای پرستاری که مث مار پله میمونن و هرکدوم رو بیفتم یک سال به فنا میرم...
پ.ن. تقریبا تا صبح بیدار بودم و کانسپت مپ به یه جاهای خوبی رسید. حالا باید بشینم سر این درسهای پرستاری که مث مار پله میمونن و هرکدوم رو بیفتم یک سال به فنا میرم...
No comments:
Post a Comment