افكار پراكنده يك ژوكر
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت، چنان بخوان که تو دانی
Sunday, April 18, 2010
164.
پناه می برم به ملافه ها و بالشها
از شر آشفتگیهای یک روح رانده شده...
خودم رو رها می کنم توی تخت لبریز از عطر موهات و خالی از گرمای تنت
باشد که خواب برادر مرگ باشد
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment