Friday, November 12, 2010

696. سیندرلا هم نشدیم، یا پینوکیو حتی!







یه فرشته مهربون میخوام که بیاد الان با عصای جادوییش بزنه تو سر من و من یه دفعه از اینجا غیب بشم و تهران ظاهر بشم، حالا دم در خونه نه، دم آسانسور هم قبوله...
مهربون هم نبود مهم نیست، فقط عصاش خوب کار کنه. انقدر که خوابم میاد و از فرودگاه و تشریفاتش متنفرم.






No comments: