کاش میشد آدمها رو هم مثل قالی بندازن روی یه میله و با چوب بزنن تا خستگیشون در بره
الان به شدت احتیاج دارم به این قضیه
بدجوری کوفته م. دلم میخواد بند بندم رو بگیرن بکشن، مخصوصا این انگشت اشاره دست راستم که دیگه ورم کرده. باید برم یه موس بخرم هرچه زودتر
مثلا قرار بود امشب با ماکان اینا شام بریم بیرون و کلی ذوق کرده بودم که اقلا یه تنوعی هست و یه کم آدم متفاوت تمیز و خوشحال بدون یونیفرم میبینم و هوا هم خوب شده، میشینیم در هوای آزاد. ولی هرچی سعی کردم واقعا انرژی نداشتم تکون بخورم...
دندون درد آدم رو نمیکُشه، گوش درد هم نمیکُشه، سردرد هم نمیکُشه، خستگی هم نمیکُشه
ولی وقتی همه اینا باهم باشه
.
.
.
بازم نمیکُشه. امیدی نیست و راهی نیز هم
2 comments:
vali bikhaabi mikoshe. bishtar bekhaabi kollan ehsaset nesbat be zendegi ham behtar mishe. in tajrobe mane
موافقم. من کلا با خواب شارژ میشم بجای غذا.
امروز تعطیل بودم و مثل خرس خوابیدم، ولی چون عادت ندارم الان بدنم درد میکنه!
Post a Comment