یه صورت دارم، ماه نداره
از نظر میزان چاله چوله البته!
هر روز که بیدار میشم یه سری جدید ظهور کردن. در آستانه رسیدن به دوران یائسگی تازه جوشهای غرور جوانی (بلکه هم نوجوانی!) دارن خودشون رو نشون میدن. والله در تمام اون دوران نوجوونی اگه من یک دونه جوش زده باشم (بس که قیافه م دِرام بود، دیگه جایی برای جوش نداشت، خدا دلش سوخته بود فکر کنم). هیچیم به آدمیزاد نرفته به قول معروف...
احتمالا مربوط به استرس ه، دچار کمبود استرس شدم.
تغذیه درست و سالم ( میوه و سالاد و سبزیجات . چند وقته بستنی نخوردم راستی، هی یادم میره)، ورزش، خواب نسبتا منظم (به کیفیتش کار ندارم حالا)، آرایش تعطیل، قرصهای مکمل و ویتامین هم که خیلی خیلی کم میخورم (یادم میره) ، چای فقط یک لیوان در روز، قهوه اصلا ، اعصاب آروم... خو پَ چه مرگته آخه؟!!!
نه که برام مهم باشه ها،نه... نه جای خاصی میرم که فکر کنم حالا یکی اینجوری میبینه زشته، نه شخص خاصی هست که برام مهم باشه براش خوشگل باشم مثلا، خلاصه انگیزه خاصی ندارم. صرفا از روی کنجکاوی میخوام بدونم دقیقا چه مرگشه این صورت؟
یه پوست کم دردسر داشتیم، اونم دیگه نداریم ظاهرا.
پوست خشک چرا باید جوش بزنه واقعا؟ اونم با این جدیت و تنوع!
پ.ن. شرابم کم شده البته. باید چای سبز بگیرم، آنتی اکسیدان داره، شاید جبران شراب رو بکنه.
No comments:
Post a Comment