Friday, March 23, 2012

3085. ديگه مهم نيست، باور كن

انقدر كه از خوابهاش خاطره دارم، از خودش ندارم!
از اول هم يه خواب بود همه چي، بعدش هم كه كابوس شد. مثل ديشب...
خداييش چهارتا فيلم ديدن و دوتا بار رفتن و تخته نرد زدن هم شد خاطره؟!!
خوبه كه خاطره نداشتيم و اينجوري الكي درب و داغون شدم...

No comments: