به طرز احمقانه اي تا لحظه آخر فكر ميكردم تصميمش عوض ميشه اما باز هم اونو ترجيح داد. نميدونم كي ميخوام واقيعت رو قبول كنم.
البته زیاد در مورد "ترجیح دادنش" مطمئن نیستم. "ترجیح" وقتی معنا داره که مقایسه ای درکار باشه. و مقایسه جایی صورت میگیره که شک وجود داشته باشه.
ترجیح نداد، چون مقایسه نکرد، شک نداشت. تصمیمش رو خیلی وقت بود که گرفته بود. این فقط موقعیت مناسبی بود برای اجراش.
(مدارکش هم موجوده،حداقل توی ذهن من که هنوز اون جمله ای رو که گفت یادمه. حتی پوزیشن گفتنش یادمه. روز گفتنش یادمه. لعنت به این حافظه)
No comments:
Post a Comment