-(با قیافه آویزون) وااااا، هیچ هواپیمایی صندلی شماره سیزده نداره. نه بریتش اِیرویز نه امیریتز... چطور شما دارید؟!!! عجب شانسی هم داریم ما... (رو به آقای همراه) حالا چیکار کنیم عزیزم؟!!
خواستم بگم آره اتفاقا من هم اون ای میل "دانستنیها" رو خوندم که : هیچ انسانی نمیتونه آرنجش رو لیس بزنه و صدای اردک اکو نداره و خوک نمیتونه به آسمون نگاه کنه و هیچ هواپیمایی صندلی شماره سیزده نداره...
خواستم بهش بگم آخه سی ثانیه فکر کن ببین چه اتفاقی ممکنه برای صندلی شماره سیزده بیفته که شامل حال بقیه نشه؟ ممکنه این صندلی تنهایی کنده بشه و از هواپیما پرت بشه بیرون مثلا؟ ممکنه این ردیف تنهایی سقوط کنه؟ چی بلایی بدتر از شما ممکنه سر آدم بیاد؟
- من بیش از هزار بار پرواز کردم، هیچ وقت فرود به این بدی نداشتم (خدا به کولِ ت... بنده سه ساله که ماهی 22 روز تقریبا پرواز میکنم، تازه دیروز شد 500 تا پرواز. شما کبوتر نامه بر هستین؟!)
فقط ایرانیها هستن که هر 10 دقیقه یکبار مهماندار رو صدا می کنن تا ببینن چرا هواپیما تکون میخوره (900 کیلومتر سرعتشه، میخوای تکون هم نخوره؟!)
فقط ایرانیها هستن که تقصیر تکونهای هواپیما رو میندازن گردن خلبان.
فقط ایرانیها هستن که هربار میگن: چرا انقدر یواش میره امروز؟ من ماه پیش اومدم یک ساعت و نیم بود (یادش آوردم که سه هفته پیش هم همین رو بهم گفته بود. سکوت اختیار کرد دیگه کلا)
فقط ایرانیها هستن که اصراربه محاسبه زمان پرواز دارن. فاصله و سرعتی که خلبان اعلام میکنه رو فوری ضرب و تقسیم میکنن و به خیال خودشون گاف یابی می کنن و اصرار هم دارن که حتما کشفیاتشون رو با دلیل و مدرک براتون توضیح بدن(باشه بابا، شما راست میگی) خانومشون هم از این همه تیزهوشی گُل از گُلش میشکفه طبعا
فقط ایرانیها هستن که علاقه زیادی به تبدیل واحد دارن : ارتفاع 39000 پا میشه چند کیلومتر؟ ( میشه خدااا کیلومتر!)، سرعتش چند کیلومتره؟ میشه چند مایل؟ بعد اون وقت یعنی چند گِره دریایی؟...
پ.ن. بعد اون وقت همه این مصیبتها هم مال مهماندار ایرانیه طبیعتا
همچنان هنر نزد ایرانیان است و بس
پ.ن. پرواز تهران برای خودش کلی سوژه و خاطره والبته جنگ اعصابه. در عین حال که از همه چی خنده ت میگیره اعصابت هم خراشیده میشه. یه چیزی تو مایه های گزارشهای جواد خیابانی
خستگی 4 ساعت پرواز تهران با یک پرواز شب برابری میکنه
اه، چقدر حرف زدم!
No comments:
Post a Comment