Monday, July 12, 2010

402. فوبیای نسبتا جدید من






امروز تو دریا پام رو که میذاشتم زمین همش فکر می کردم الان یه اختاپوس می پیچه دور پام و میکشدم پایین!
تعطیل شده م رسما...


هم میخوام یه جایی باشم که از همه دور باشه و تنها باشم؛ هم میترسم که نکنه یه جونوری چیزی پیداش بشه و یه اتفاقی بیفته و هیشکی نفهمه (گفتم که یه بار داشتم شنا میکردم و خوش وخرم از روی یه مار سیاه رد شدم). ولی حس اولی می چربه معمولا.
با مردنش خیلی مشکل ندارم ولی مرگ در اثر خفگی و با تقلا چندان ژانر مورد علاقه م نیست.


غیر از سوژه های جواد خیابانی دلم برای اختاپوسه هم خیلی تنگ میشه، یه جورایی ازش خوشم میومد. من زیاد با موجودات آبزی حال نمیکنم ولی شاید یه روزی تصمیم گرفتم اختاپوس نگه دارم به عنوان حیوون خانگی.




پ.ن. دیروز گفتم که یوگای کنار دریا حس منحصر به فردی داره، بهش اضافه کنید بدن درد منحصر به فرد را نیز



No comments: