Monday, July 12, 2010

403. اس ام اس ی از تهِ صندوق





"اگه زود خوب بشی فردا شب می برمت دوبی رو نشونت میدم"

وقتی آدمها نو هستن خوب شدنشون مهمه، احتمالا
وقتی آدمها نو هستن همه چی یه جور دیگه ست
بعدا که خوب شدی دیگه انگیزه ای برای نشون دادن چیزی نمونده و ایضا حوصله ای هم



آنگاه که دستمان به زنگ نمی رسید، در میزدیم
حالا که دستمان به زنگ می رسد دری نمانده است



نمیدونم چی شد که یاد این اس ام اس افتادم. شاید به بهانه خواب دیشب
خواب دیدم رفتم دوبی، بعد تو خواب احساس کردم رفتم مسافرت از بس که همه چی فرق داشت و متمدن بود
واقعا هم یه دنیای دیگه ست اونجا به نسبت این دِه ما.



پ.ن. صرفا یه یادآوری خاطرات بود و بس.
نه انتظاری از کسی داشته م و نه دارم
خودم میتونم هرجا که خواستم برم، خیلی هم خوش میگذره
یه روز حتما باید برم این کافی شاپ "فرندز" رو توی دوبی پیدا کنم و یه کاپوچینویی توش بخورم (توی این گرما!)



No comments: