افكار پراكنده يك ژوكر
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت، چنان بخوان که تو دانی
Sunday, August 22, 2010
518. روبالشی
انگار قسمتِ این روبالشی، خیس بودنه
از عرق موهای تو
یا از اشکهای شبانه من
اون صبحهایی که تو پا میشدی بری سرکار و من بالش خیست رو بغل می کردم و می ذاشتمش زیر سَرَم
خوب بود
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment