یه لباس دیگه رو هم باید ببرم سایزش روعوض کنم. این دفعه دیگه حتما یه تیکه ای بهم میندازه.
به قول خواهر گرامی: تو میری خرید خودت رو نمیبری؟!
امیدوار بودم توی این یک ماه بزرگ بشم، نشد خوب...
پارسال هم این موقع قرار بود برم یه جای نسبتا سرد (! چه قراری؟ چه کشکی چه...)
یادش بخیر...(چقدرم که خیر بود)
تدارکاتش حالا به درد این یکی سفر میخوره اقلا
پ.ن. آنچنان اینجا لباس زمستونی آوردن مغازه ها که هرکی ندونه فکر میکنه چه زمستونهای زمهریری داره! و روسها که وسط این همه خوشبختی غلت میزنند و خر کیف میشوند در مغازه هایی که ما را یارای ورود هم نیست حتی...
پ.ن.2. البته هراز گاهی با اعتماد به نفس یه سرکی توی یکی از این بوتیکها میکشم و یکی دوتا لباس هم امتحان میکنم و یه کم با خودم خوش خوشانک میخندم و بعدشم با ژست "زیاد خوشم نیومد" (از قیمتش البته) میام بیرون.والله، امتحانش که مجانیه. اینجا خوشبختانه لباس پرو کردن خیلی راحته و مثل ایران نیست که صاحب مغازه از همون اول طلبکار باشه
No comments:
Post a Comment