افكار پراكنده يك ژوكر
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت، چنان بخوان که تو دانی
Sunday, October 24, 2010
650. خودِخودِ زندگی، حتی بهتر از اون
نگاهت که از توی یه قاب خوشرنگ با آدم حرف میزنه
با من که نه...
لبخندت
پوست آفتاب سوخته ت
چشمات که بیشتر از همیشه می درخشه
خوشحالی. آرومی. آرامشی...
و دوری
دور دور دور...
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment