Monday, October 18, 2010

643. خودکفایی

امروز تنها رفتم پاریس. با قطارتا اونجا و داخل پاریس هم با مترو. خیلی خیلی باحال بود. همش تا گردن توی نقشه مترو بودم. رفتم یه جایی که تپه پاریس حساب میشه، یه کلیسای قشنگ و متفاوتی اون بالا هست (mont marte)و همه جای پاریس زیر پای آدم ه و کوچه پس کوچه های اطرافش هم فوق العاده ست. اونجا یه سری آدم هنرمند هستن که موزیک میزنن و نقاشی آدمها رو میکشن و بیست یورو هم کردن تو پاچه بنده و یه نقاشی تحویلم داد که شکل عروسک کوزت بود به جای من! یه نقاشی میکشن برای همه انگار
بعدش هم بدو بدو رفتم لوور که بتونم برم توش. این پسر عموم که اینجا میزبانم ه گفت میخوای مثل همه ایرانیها بری قسمت ایران باستان؟ گفتم نه، مثل چینی ژاپنیها میخوام برم قسمت نقاشیهای داووینچی! و همین کار رو هم کردم اتفاقا. نیم ساعت بیشتر وقت نداشتم فقط تونستم سریع یه نگاهی به یکی دوتا سالنش بندازم. چون باید زود برمیگشتم که از غروب جریانات اعتصابات شروع میشد. خلاصه که کلی مترو بازی کردم و اصلا هم گم نشدم (خوشبختانه این استعدادم رو کم کم از دست دادم). اینهمه بد گفتن از مترو پاریس، خیلی هم خوب و مشخصه... تقریبا 5 ساعتی همش راه رفتم. پاهام دیگه تعطیل شدن بعد از این چند روز. امروز خوشبختانه هوا خوب بود و باد نبود. از لباس پوشیدن من کاملا مشخصه که من توریست هستم، از بس که لباس می پوشم!


بلژیک امروز اعتصاب بود، اینا هم یاد گرفتن از این فرانسویها شانس من. اینجا فردا همه وسایل نقلیه عمومی کل فرانسه در اعتصابن. خدا بخیر بگذرونه...

No comments: