Wednesday, October 13, 2010

636. صمد سعی میکند که به شهر برود





چمدون رو بستم و الان در فاز افتخار به خود به سرمیبرم. هرچیزی که لازم داشتم برداشتم و اضافی هم چیزی برنداشتم. حیف که چمدون جدید خوشگله کوچیک بود و آخرش هم همون قدیمیه به دادم رسید. البته هنوز تکونش ندادم ببینم اوضاعش چطوره...
گفتن شارل دوگل فرودگاه نسبتا شیر تو شیریه، حواست باشه گم نشی. راستش من نگران گم شدن توی فرودگاه دوبی هستم! شنیدم این ترمینال جدیده خیلی خفنه (حالا من که قدیمیهاش رو هم ندیدم).رفتم سایت Emirates رو هم چک کردم که ببینم چی به چیه خیلی گیج نزنم توی پرواز. فیلمهاش خوب بود نسبتا. فرندز و سیمپسون هم داره انگار. خوشبختانه در زمینه شراب قسمت اکونومی چندان امکان انتخابی نداره و فقط یک نوع از هرکدوم موجوده.
فعلا از قسمت پروازش انگار بیشتر هیجان زده م. تریپ ندید بَدید بازی
نمیدونم دیشب چه مرگم بود! امشب حالم بهتره ظاهرا، کارها تموم شده نسبتا. فقط بلیت قطار و هتل مونده همچنان. سرچ کردن و گشت و گذار برای هتل پیدا کردن کار باحالیه، خوشم اومد. البته وقتی چیزی پیدا نمیکنی یه کم حال گیریه دیگه. هنوز که چیزی که به کارم بیاد پیدا نکردم. ببینم چه میکنم بالاخره



2 comments:

h said...

مگه مهماندار نبودی؟ چطور ترمینال‌های دوبی رو ندیدی زیاد؟ چطور؟ چطور ممکنه؟

Joker said...

ایرلاین ما مال دهی است به نام شارجه. درنتیجه من فرودگاه دوبی نرفتم تا حالا. الان البته در همین فرودگاه خفن هستم و جونم دراومد تا این صفحه باز بشه!