Saturday, March 14, 2015

3581. نوروز و داستانهاي تكراري

با توجه به فرا رسيدن نوروز و افزايش شيوع پستهايي با محتواي "هفت سين اصلا جزو عيد نبوده و نوروز اصلا واردات چين است"، بنده همين جا نظر خودم رو در راستاهاي مختلف بيان ميكنم:
١. مرغ بيچاره براي همه تخم مرغها به يك اندازه زحمت/درد ميكشد (يا نميكشد). تخم مرغي كه نوش جان ميكنيد با عمل سزارين از دل مرغ جدا نشده، لك لك ها هم آنرا نياورده اند. اگر حوصله/علاقه براي تخم مرغ رنگ كردن نداريد، بهانه آنرا بر مبناي "مرغ بيچاره اين همه زحمت كشيده، حيفه بندازيمش دور" نگذاريد. 
٢. اين كشف سالهاي اخير در مورد ماهي قرمز چندان منطقي به نظر نميرسد. ولي اگر به هر دليل، مثلا اعتراض به شرايط غير استاندارد نگهداري و انتقال اين نوع ماهيها، از خريد آن خودداري ميكنيد، لزومي ندارد به نقاشيهاي تخت جمشيد رفرنس بدهيد. (سبزي پلو با ماهي هم نوش جانتان).
٣. يك مشت گندم و عدسي كه سبز مي كنيد و بعد از عيد به چرخه طبيعت برميگردد، آسيب مضاعفي به گرسنگان افريقا و سرزمين مادري وارد نميكند (استفاده از تخم چمن مصنوعي آخه؟!!!)
٤. سكه به نشانه بركت و روزي بر سفره قرار ميگيرد. سنت وارداتي وال استريت و در رأستاي أهداف ترويج مصرف گرايي از سوي قدرتهاي امپرياليستي نيست. 
٥. سير بدبخت را نپيچانيد و با سكه جايگزين نكنيد. سين هاي اصلي سفره منبع گياهي دارند و قابل خوردن هستند.
و سخن آخر اينكه: درخت كريسمس براي ساكنين خارج از ايران (مسيحي و غير مسيحي) و سفره هفت سين منافاتي باهم ندارند. گذاشتن يا نگذاشتن هركدام از آنها هم يك تصميم شخصي ست. نيازي نيست كه با توجيهات بعضا بي ربط در صدد قانع كردن ديگران بربياييد و به اين بهانه پزهاي روشنفكريتان را بيان كنيد.

No comments: