Sunday, February 28, 2010

84.عجب روز اجق وجقی بود

عجب روزی بود امروز
ساعت 7 راه افتادم به سمت شرکت که 15 کیلومتر تا خونه م فاصله داره
به لطف طوفان و بارون و تگرگ دیشب, 4 ساعت طول کشید تا برسم سرکار!
با اذان صبح راه افتادم و با اذان ظهر رسیدم
مرده شورشون رو ببرن با این سیستم شهرسازیشون که هر سال روز همین بساطه
و بازم هیچ فکری براش نمی کنن

اینجور مواقع آدم می فهمه امکان دسترسی به اینترنت از طریق موبایل چه موهبتیه
کف کردم بسکه رادیو فردا گوش دادم و هی تکرار کرد که "قربانیان زلزله شیلی از 300 نفر گذشت" !

تازه رسیدم شرکت و ماجرا ها شروع شد...
خلاصه که 7 صبح رفتم بیرون و 9:30 شب برگشتم
دیشب هم که تقریبا نخوابیدم
شیطونه میگه قبل از اینکه بمیرم فردا رو مرخصی استعلاجی بگیرم


دیشب کلی نخل افتاد در اثر طوفان!ظاهرا اینجا درختها رو با تف می چسبونن


پ.ن. خیلی نامردی که یه زنگ هم نمی زنی که برات تعریف کنم امروز چی شد
بی خیال. اهمیتی هم نداره. خسته م و جو گیر شده م

No comments: