Saturday, March 01, 2014

3539.

سيزده چهارده سالگي يه بار من رو بردن دكتر، چون زياد صدام ميگرفت. دكتر گفت بايد ده روز حرف نزني تا حنجره ت خوب بشه، يا اينكه مجبوريم با ليزر عملش كنيم. طبعا من نميتونستم حتي يك روز هم حرف نزنم وبا اينكه خيلي ترسيده بودم به سر انجام خاصي نرسيد اون تهديد. حنجره م حساس موند. شيش هفت سال پيش هم رفتم پيش يه دكتر كه كلي عكسبرداريهاي خفن انجام داد كه هنوز سي دي ش رو دارم. تشخيص اين بود كه تارهاي صوتيم ضخيمه و سريع ملتهب ميشه. درمان ليزر هم توصيه نميشه، صرفا بايد مراعات كنم. احتمالا دليل اصليش اينه كه از بچگي زياد حرف ميزدم و over use شدن اين بدبختها. حالا بماند كه چقدر در نوجواني مسخره م كردن كه صدات پسرونه ست. 
حالا  انگشتا و دستهام مشكل مشابهي پيدا كردن، خيلي سريع درد ميگيرن و تاندونهاشون ملتهب ميشه. اينم راه حلي نداره، بايد رعايت كنم. خودم فكر ميكنم دليلش اينه كه چندساله كمتر حرف ميزنم و بيشتر تايپ ميكنم. صدام خيلي وقته كه نگرفته، درعوض انگشت هام بيشتر وقتها درد ميكنه.طبعا اين يكي رو هم نميتونم رعايت خاصي براش بكنم، مگر اينكه تكنولوژي عوض بشه. 

No comments: