Sunday, September 04, 2011

2011. نمیگذره که ...




خیلی مرگبار خسته م. انقدر که حتی تصور دو روز تعطیلی سه شنبه و چهارشنبه هم هیچ حسی در من بر نمی انگیزه! مخصوصا که چهارشنبه باز باید برم تا ابوظبی که ویزام رو بگیرم.
این روزا خیلی وحشتناک خرکاری داشتیم. در پنج روز گذشته 7 تا پرواز رفتم، هر روز از صبح... تازه فردا هم هست هنوز. جمعه که ملت در ادامه تعطیلات عید هی ریپورت سیک کردن، شنبه هم ظاهرا مصاحبه emirates airline بوده و خیلیها ریپورت سیک کردن و رفتن اونجا، توی این هاگیر واگیر یه سری رو هم فرستادن مصر، یه base اسکندریه داریم! خلاصه که چند روزه همه رو پکوندن حسابی. یه کاری کردن که این آخر هفته همه مون واقعا مریض بشیم دیگه.دیروز و امروز که کاملا بی انرژی بودم، حتی حال حرف زدن هم نداشتم. دوتا پرواز دوتایی پشت سرهم رفتم (جمعه :بحرین- شیراز؛ شنبه: تهران- بحرین) در دوردست ترین کابوس هام هم نمیگنجید که همچین کاری بکنم، گذاشتن تو کاسه م کاملا غافلگیرانه! خلاصه که پروازها رو زور red bull و مشابهاتش میگذرون، بعدشم که میرسم خونه آبجو پشت آبجو که بتونم بخوابم مثلا. آخرشم هی خواب و بیدارم و تمام اتفاقات روز رو دوباره توی خواب میبینم!
دلم میخواد چند روزی نه شرکت رو ببینم، نه هواپیما، نه یونیفرم ... احساس روبات بودن بهم دست داده!


No comments: