Saturday, November 10, 2012

3280. فانتزيهاي كودكي



ديشب خواب ديدم توي يه مهموني بزرگ هستيم. بعد اندي هم بود! من هي نگاهش ميكردم، تا اومد ازم خواست بأهم برقصيم، والس بود آهنگش. بهش گفتم كه إز هشت سالگي دوستش داشتم، لبخند زد. خيلي خوب بود اون رقص.
بدسليقه هم خودتونيد...

پ.ن. يادم اومد كه ديشب قبل إز خواب ويديوهايي ديدم كه حاوي صحنه هاي رقص بود، احتمالا بي تأثير نبوده بر خوابي كه ديدم.

No comments: