Saturday, October 04, 2014

3572. cool experience


اخطار: تجربه یک جراحی. اگر احساس ناخوشایندی پیدا میکنید پیشنهاد میکنم مطلب رو نخونید.



این هفته توی کلینیک موفق شدم یه جراحی کوچیک ببینم. خیلی هیجان انگیز بود.
رزیدنتهای جراحی قرار بود نمونه برداری رگ کنار گیجگاه رو انجام بدن و پرستارم من رو سپرد بهشون که برم نگاه کنم. توی یکی از اتاقهای همون کلینیک مریض رو آوردم تو و دکتره براش توضیح داد و امضاش رو گرفت و بعدم عمل شروع شد. در مجموع 4 تا رزیدنت بودن که دوتاشون باتجربه تر و دوتاشون سال پایینی بودن ظاهرا. تازه اون رزیدنتی که انجامش داد دفعه اولش بود و اون یکی راهنماییش میکرد و وسطش که دیگه اصل مطلب گذشته بود اون رفت. عمل بدون بیهوشی بود، با تزریق آمپول به پوست کنار گوش بی حسی موضعی انجام دادن و بعدم شروع شد. در طول عمل هم با مریض صحبت میکردیم. پوست رو شکافتن، رگ رو دیدیم، خیلی اروم جداش کرد از بافت اطرافش، با نخ بخیه جریان خونش رو قطع کرد، بعد حدود یک سانتیمتر از رگ رو برید. بعد رگ رو سوزوند ظاهرا با یه چیزی، احتمالا برای جلوگیری از خونریزی. و بخیه زدن دو نفری. بخیه زدن واقعا سخته به نظرم. سوزنه هی لیز میخورد و دختره هول شده بود طفلک. جراحا  واقعا هنرمندن. تمرکز فوق العاده ای داشت رزیدنته و خیلی خونسرد و مسلط، تازه این دانشجو سال پایینیه رو هم تشویق میکرد. همش حواسم بود که هیجان زده میشم بلند ابراز احساسات نکنم!
آخرش هم موهای خانومه رو تمییز کردیم با الکل و خوش و خرم پاشد رفت. تنها هم اومده بود!
خوشم اومد در مجموع، دارم فکر میکنم برم اتاق عمل کار کنم در آینده. زحمتش و استرسش کمتره به نظرم (تاجاییکه این دکتره میگفت). حداقل مسئول یک مریض هستی در آنِ واحد.
عاشق پرسنل این کلینیکه شدم، کاش زمستون هم همینجا میموندم. با هرکی (از دکترا و رزیدنتها) هم که حرف میزنم همه شون میگن این خیلی کلینیک خوبیه و کادر خوب و پروفشنال و فضای دوستانه ای داره. همه خیلی هوام رو دارن. پرستار مسئولم هم تا یکی رو میبینه من رو معرفی میکنه بهشون. چقدر با تجربه زمستون پارسال فرق داره، خوشبختانه...


No comments: