Sunday, April 18, 2010

165. من باد دوست نداررررم م م م م










باد دهشتناک چندش آوری همه چی رو اون بیرون زیر و رو کرد و اعصاب من رو هم این داخل
با وجود بسته بودن پنجره ها پرده ها تکون می خوردن و الان دیدم که یک لایه خاک روی همه چی نشسته. اه !
از بس که درزگیری این پنجره ها رو خوب و اساسی انجام دادن...
فردا 13 ساعت سر کار خواهم بود، طولانی و خسته کننده
آنچنان کتاب و مجله جدول و کمی هم خوردنی (چای و کورن فلکس) برداشتم که انگار می خوام برم پیک نیک مثلا



پ.ن. ظهر که این بچه خورده های همسایه نذاشتن بخوابم با سروصدای بازی بیجا و بی موقع شون، الان هم این باد فلان فلان شده







No comments: