Monday, April 19, 2010

166.









بالاخره رسیدم خونه، ساعت 1 نصف شب
فردا باید صبح زود پاشم برم دنبال کارهای معاینه فنی و تعویض کارت ماشین
داستانی داریم هرسال با این قوانین مسخره
ساعت 6 که عمرا نمی تونم بیدار شم بعد از همچین روزی، دیر هم برم که دیگه کلی معطلی داره
تازه بعدشم جریان تجدید بیمه شه.
گیری کردیم از دست این ماشین! البته ناشکری نمی کنم که اینجا بی ماشینی مصیبته

همچنان باد و خاک ادامه داره، در ماشین رو باز کردم آنچنان باد زد بهش که گفتم الان کنده میشه از جا
یکی دو شب دیگه ادامه پیدا کنه میشه توی خونه با این خاک و ماسه ها قلعه بسازم!








No comments: