Tuesday, October 16, 2012

3258.

اين يكي خيلي بد نشد به نظرم. صبح يه ردبول خورم و بعدشم يه قهوه! خوابم نگرفت سر امتحان اقلا. وقت كم ميارم براي اين امتحاناي نوشتني. نه اينكه اطلاعاتم زياد باشه ها، ولي وقت نميكنم تمومشون كنم! تاحالا برام پيش نيومده بود.
چشمام باز نميشه، دارم از خواب ميميرم، طبق معمول حالت تهوع گرفتم. دلم يه خونه خالي ميخواد و سكووووت كه بخوابم اساسي، كه نيست. مجبورم بمونم همين دانشگاه، برم كتابخونه درس بخونم. كاش يه جاي خالي گير بياد.

No comments: