Wednesday, April 27, 2011

949.



رفتم به یکی از اینا که مسوول برنامه ریزی پروازهامونه میگم چرا به من پرواز کابل نمیدین، ما language speaker هستیم برای این پرواز. هرهر میخنده مردک خنگ! میگم چطور نمیدونی، اینا هم زبونشون فارسیه. با تعجب میگه: شوخی میکنی؟ واقعا نمیدونست... یعنی اطلاعات عمومی جغرافیا و فرهنگ در این شرکت صفره! (اون دفعه که خلبانمون میگه چقدر مسافر ایرانی داریم! میگم اینا افغانی هستن، میگه نه، اونایی که تو باهاشون حرف میزدی، ایرانیها رو میگم!!! خیر سرش خلبان باسابقه مدرس ه، مصری البته، توقع زیادی نباید داشت) انگار فقط ما ایرانیها از همه جا خبر داریم، شایدم از فضولیمونه.

خلاصه که اگه دیدین خبری از من نیست بدونین که توسط بقیه همکارای ایرانیم سر به نیست شدم. به یارو گفتم که صداش رو درنیاره که من بهش گفتم، و اصلا به من بده این پرواز رو فقط، به بقیه گیر نده. بقیه بچه ها چندان علاقه ای ندارن بهش. به نظر من که خیلی هم خوبه. همه یه سری آدم خوش اخلاق طفلکی حرف گوش کن که فقط فارسی بلدن و بقیه خیلی بد باهاشون رفتار میکنن بیچاره ها. این دو سری که توی پروازهای سوریه من بودن انقدر ذوق میکردن باهاشون فارسی حرف میزدم. تازه پروازش هم ساعت 3 صبحه و پرواز شب حساب میشه و پولش بهتره. فقط اونجا یه کم قضیه سکیوریتیش پیچیده ست، که مهم نیست. یه ذره هم فرودگاهش گاهی خطریه که اونم زیاد جدی نیست. فوقش میزنن میترکوننمون راحت میشیم.

به قول دوستی، افغانیها فارسی رو با لهجه بریتیش صحبت میکنن، ایرانیها با لهجه امریکن.

پ.ن. تمام این ماه غیر از دوتا پرواز ایران و دوتا هند، دیگه همش پروازای عربی داشتم! پکیدم واقعا. امروز دیگه رسما داشتم باهاشون عربی حرف میزدم


No comments: