Saturday, November 19, 2011

2054. زنگ خنده های کوتاهت...



تو مرا می فهمی
من تو را می خواهم
وهمین ساده ترین قصه یک انسان است
******
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی
******

آرزويم اين است
نتراود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي
عاشق آنکه تو را میخواهد
و به لبخند تو از خويش رها مي گردد
و ترا دوست بدارد به همان اندازه
كه دلت مي خواهد




پ.ن. خواب های آشفته ام با صدای خنده هایت آرام میگیرند
به محض بیدار شدن این شعر در سرم پیچید



No comments: