Tuesday, March 16, 2010

130. این هم از چهارشنبه سوری ما!








آدمی که صبح مسافره و هیچ کاری هم نکرده، غلط میکنه که میره چهارشنبه سوری!
رفتیم صحرا،بد نبود، خبری هم نبود، سرد بود،همش لرزیدم. من داشتم از خستگی میمردم،ملت هم رضایت نمیدادن تعطیلش کنن!
الان ساعت 3 صبحه، میخوام برم سراغ چمدون بستن. فکر نکنم بخوابم دیگه. میترسم خواب بمونم
الان 22 ساعته که بیدارم. میترسم فردا که برسم تهران از خستگی و بیخوابی مریض بشم
هرچی چای می خورم گرم نمیشه. بدنم از داخل داره میلرزه همش.
چقدر چمدون بستن سخته و دوست ندارم. هزارتا خورده ریز رو باید یادم باشه که ببرم.




No comments: