Friday, July 09, 2010

388. دیوانگیِ من باش




خیلی همه چی تکراریه
دریا رفتن و سینما رفتن و خرید رفتن هم اثری نداره
یه سری کار تکراریه که انگار از روی انجام وظیفه انجام میشه که یه کاری کرده باشم
از هیچی لذت نمی برم
از هیچی هیجان زده نمیشم
با هیچی ذوق نمی کنم
دلم یه تغییر خوب میخواد
دلم دیوونگی میخواد


آخرین باری که این حس رو داشتم و دلم رو زدم به دریا، یک سال و نه ماه پیش، دسته گُلی به آب دادم که هنوز که هنوزه توش موندم.
الان اصلا همچین خیالی ندارم.
فقط دلم یه کم دیوونگی میخواد



امروز که روز خوبی بود
پس چرا انقدر دلم گرفته
چرا این اشکای شل و ول مسخره تموم نمیشن
حتی مزه شون امشب فرق داره


همین امشب باید یه تغییری ایجاد کنم
شاید یه کم زودتر بخوابم مثلا
که فردا صبح با قیافه ای کمتر آویزون برم سرکار



No comments: