Thursday, December 02, 2010

734. سرم رففففت






من کلا به سر و صدا خیلی حساس هستم. خیلی وقتها از یه فروشگاه میزنم بیرون بخاطر صدای موزیک بلندش. یا جایی که چند نفر دارن بلند حرف میزنن (یا حتی یه نفر بلند حرف میزنه) سریع کلافه میشم. حتی پشت در خونه یه یادداشت "زنگ نزنید" گذاشتم.
ولی از همه چی بدتر بوق ماشین و اگزوز موتوره. اون از دیشب که نذاشتن بخوابم و صبح پدرم دراومد تا بیدارشدم، اینم از الان که خسته م میخوام پنجره رو باز بزارم که مثلا خیر سرش دو روز هوا نسبتا خوبه و میشه کولر رو خاموش کرد. با بوقهای ممتد و بدصدای عروس کشونشون... گندش رو درآوردن. تازه صدای این بوفهای شیپوری استادیومی هم میاد. یه چیزی شده تو مایه های روز قبل از چهارشنبه سوری که مغز آدم رو به ... میدادن با اون ترقه های پشت سرهم و متصل !

من از روز ملی امارات متنفرم و تا جایی که من میدونم حق هم دارم. اینم مثل نماز جمعه شونه که برای رضای خدا دهن بندگانش رو سرویس میکنن با سر و صدای سخنرانی و خطبه شون و با ماشینهایی که مثل گوسفند هرجا اراده میکنن ولشون میکنن وسط خیابون و راه همه رو میبندن که خیر سرشون برن مسجد. حتما قبول میشه عباداتتون...




No comments: