Wednesday, December 08, 2010

750.






یعنی هرچی این پروفسور حسابی بدبخت زحمت کشید برای علم و افتخار کسب کرد برای مملکت، این پسر ناخلف سالی یه روز میاد تلویزیون و گند میزنه به همه چی کلا.
یکی هم نبود به این دکتر حسابی بگه بابا جان! آدم هرچی تو جوب میبینه که برنمیداره ببره خونه... حالا نمیشد پسر نداشته باشی؟!



پ.ن. همینجوری الکی. خواستم حواسم پرت بشه که حالم خوب نیست. این همه آدم در مناطق سردسیر، اون وقت بنده در این هوای معتدل و تمییز گریپاچ کردم! حال ندارم پاشم برم دکتر اقلا...



No comments: