Tuesday, June 21, 2011

1031.




خیلی همه چی قر و قاطی شده... باید جواب کالج رو بدم و ترتیب جمع و جور کردن خونه زندگی اینجا رو! خیر سرم میخواستم ماه دیگه دو سه هفته برم ایتالیا (چقدر الان این فکر خنده داره به نظرم!).
اوضاع خونه خوب نیست و دلشوره دارم و نمیدونم چه کاری میتونم بکنم. بیست و پنج سال مشکل اصلی من بودم، بعدش هم که شرّم رو کم کردم که به خیال خودم به زندگیشون برسن، انگار دیگه خیلی دیر شده بود. یه جورایی معلق موندم وسط زمین و آسمون نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم.
حالا کانادا رفتنم چیه این وسط ! شیطونه میگم فعلا همین جا بمونم ببینم چی میشه. اگه قراره برم کالج که ژانویه هم میتونم اقدام کنم. یه عمر رو تلف کردم رفت، این شیش ماه هم روش، به جایی برنمیخوره. فعلا تحمل استرس جدید ندارم.




No comments: