Thursday, June 21, 2012

3156. یک لانگ ویکند خوب


فردا دارم میرم خارج.
یکشنبه روز ملی کبک هستش و احتمالا جشن و این برنامه ها. (نخند! کبک خارجه دیگه! شعبه فرانسه در کانادا)
میخواستم هفته دیگه برم (اول جولای- روز ملی کانادا) که دوستم گفت این کبکی های متعصب خیلی برای اون روز جشن نمیگیرن و برنامه خودشون رو دارن و اینا. منم تصمیم گرفتم همین هفته برم که برای Canada Day همین تورنتو باشم و به برنامه های اینجا برسم. چون میدونید که من کلا خیلی اکتیو هستم و هیچ موقعیت و برنامه ای رو از دست نمیدم...
طبعا سخت ترین بخش چمدون بستن ه طبق معمول. داشتم تاپ و شلوارک برمیداشتم که خبر رسید قراره بارون باشه این چند روز. حالا من نشستم بلاتکلیف که باید چه خاکی تو سرم بریزم دقیقا! سه هفته پیش در اثر همین بارونها مونترال تقریبا سیل اومد.
به موقعیت جرافیاییش نمیخوره البته، ولی ظاهرا آب و هواش خیلی به مناطق استوایی شبیهه در این فصل: بسیار گرم و شرجی و بارانهای سیل آسا! حالا هر ده دقیقه یه بار سایت هواشناسی رو رفرش میکنم، بلکه نظرش عوض شده باشه...

پ.ن. طبعا خیلی خوشحالم که دارم میرم دوستام رو میبینم (و یک جای جدید رو) و ضمنا این اولین سفرم در کانادا هستش و دارم با اتوبوس میرم. قطار گرون بود نسبتا و طولانیتر. هواپیما هم که اصلا حرفش رو نزن. اعصاب فرودگاه و تشریفاتش رو ندارم!
پ.ن.2. دعا کنید هوا خوب باشه. نمیخوام بوت ببرم...



1 comment:

h said...

بوت ببر، بارونی ببر، چتر ببر، کلاه ببر، همه چی ببر. سیل‌هاش وحشتناکن. من یک بار موش آب‌کشیده شدم رفتم توی توالت سالن سینما و خودم رو نیم ساعت با خشک‌کن برقی‌ها خشک کردم. البته الان که دیگه رفتی.