Tuesday, October 26, 2010

654. مسافر کوچولو باز میگردد






فردا برمیگردم امارات. کله سحر باید پاشم برم با قطار تا فرودگاه. امیدوارم مشکلی پیش نیاد. یه اعتصاب خفن قراره پنجشنبه باشه. من دارم به موقع میرم. باز فردا من و چمدون و مترو...خدا به خیر بگذرونه. چندین ساعتی در فرودگاه پکیده شارل دوگل باید سماق بمکم چون احتمالا اینترنت هم نداره اونجا. مثل دیروز که یه دوساعتی توی ایستگاه بودم تا اومدن دنبالم!اه چقدر بد بود، هنوز کت و کولم درد میکنه.
امروز رفتم باغ لوکزانبورگ و گورستان پرلاشز و مولن روژ. روز اول سفر رو با قبرستون شروع کردم و اختتامیه سفر هم پرلاشز بود. عجب جای عظیمیه. همه چی خیلی بزرگه. توی اون سکوت عصرتنهایی وسط قبرها نقشه به دست دنبال قبر این و اون میگشتم. عجب جونوری هستم من دیگه! نگهبانش وقتی فهمید ایرانی هستم گفت قبر هدایت و ساعدی اون طرفه!

فکر کنم اگه یه هفته دیگه میموندم پاهام شبیه اسب میشد انقدر که راه رفتم. به نظرم تغییر شکل دادن!
تجربه جالبی بود. کاش میشد آدم شغلش توریست باشه، هی بره بگرده عکس بگیره فقط.
بعدا نظراتم رو درباره این سفر می نویسم. الان دیگه خسته م