Monday, July 25, 2011

1078.




بازم بیخوابی کار دستم داد. این پرواز کابل با اون ساعت عجیب غریبش و تاخیر طولانی توی فرودگاهش... 25 ساعت تحمل بیخوابی دیگه از سن و سال من گذشته. به اضافه اینکه کلا خسته بودم این روزها. احساس میکردم که خیلی وقته دارم میرم سرکار و انگار خسته شدم، ولی فکر کردم دچار توهم شدم! بالاخره امروز سرما خوردم و معلوم شد که چندان هم توهم نبوده. پرواز نرفتم امروز و به جاش رفتم خرید ها رو انجام دادم و یه کم خیالم راحت شد اقلا. الان چشمام باز نمیشه، ولی باید پاشم برم تا فرودگاه هم گواهی بگیرم برای امروز هم بلیتم رو بگیرم.
باز دم رفتن شد و من مریضم! بدبختی داریم ها...

پ.ن. پریزاد میگه انگار از اونایی هستی که از خواب پامیشی اولش بداخلاقی. گفتم نه، کلا بداخلاقم، ربطی به خواب نداره! بیچاره چند روز کلا اینجا بود اصن هیچ کاری نشد بکنیم. آخرش هم که مریض شدیم!



No comments: